آنام و طاهای من

تولد خاله مرضيه

28 بهن تولد خاله مرضيه بود ومن از قبل برنامه ريزي كرده بودم با دخترخاله ها و مينو مرضيه رو سوپرايز كنم اما متاسفانه مرخصي هام تموم شده بود باكلي چك و چونه ازشون خواستم دو روز اخر سال رو به من مرخصي بدن و هم ماشينمون خراب شده بود گذاشته بوديم تهران پيش پسر دايي شاهرخ برامون عوض كنه خلاصه اينطور شد كه برنامه مون كنسل شد و خاله مينو تنهايي با ماماني و عرشيا واسه مرضيه كيك گرفتن و كادو و سوپرايزش كردن شاهرخ هي به مرضيه گفت ما ماشين نداريم اينجا هوا سرده بچه ها حوصلشون سر رفته و انام و طاها هم اينقد تو وايبر و واتس اپ پيام دادن خاله مرضيه بيا قرار شد چهار شنبه بعد دانشگاه مرضيه ساعت 1 راه بيفتند بيان من هم تو راه برگشت از اداره يه كم خريد كردم به...
2 اسفند 1393
1